هر کار بزرگی ریشه در بستر زمان دارد. در جامعهای که ناتوان از اجرای برنامههای بلندمدت است هیچ طرح و ایدهای فرصت تناورشدن نمییابد و هیچ کار بزرگی به ثمر نمینشیند. تابآوردن در برابر زمان سخت است. حتی سبکترین چیزها با ضربشدن در زمان وزنی طاقتفرسا مییابند. اگر غم و آشوبهای زمانه را نیز به این معادله اضافه کنیم، درک سختیِ کار آسانتر میشود؛ همچون روشن نگهداشتن شمعی در میان تندباد است. ذکر این مقدمه برای آن است که بگویم یکسالهشدن شوروم برای ما چه اهمیت و چه حسی دارد، اینکه توانستیم یک سال هر دو هفته یک بار شوروم را در روز مقرر با کیفیتی قابل دفاع منتشر کنیم. از آن مهمتر، ماندن بر سر میثاقمان با چیزی بود که به آن باور داشتیم: اینکه هر کسی در سینه داستانی دارد، داستانها و صداهایی که بهسادگی در هیاهوی زمانه گم میشوند. اینکه شوروم قرارش بر انعکاس آرا و صداهای مختلف و نیز انصاف است، جایی است برای خواندهشدن، دیدهشدن و شنیدهشدن صادقانهترین حرفها.
در یک سال گذشته، ما با بیش از دویست هنرمند، نویسنده و متخصص در زمینههای مختلف همکاری داشتهایم. تعامل با این شمار افراد صاحبسلیقه و نیز آرای گوناگون برای ما چالشی مستمر و زمینهی شکفتن همدلیهای ارزشمند بوده. همچون تنی زنده که رشد و تغییر میکند، ما نیز در یک سال گذشته شاهد تغییراتی تدریجی در فرم و محتوای شوروم بودهایم، ولی آنچه باقی مانده و در هر شماره ریشهای عمیقتر یافته معنای وجودی ما بوده. یک سال است که ما در اذهان مخاطبان خود حضور داریم و شاید امروز لازم باشد که بگوییم ما پلتفرمی مستقل هستیم و بر اساس باوری قلبی به چند جلمهی کلیدی است که کار میکنیم: اینکه هر کسی در سینه داستانی برای روایت دارد، و نیز حرفهای صادقانه ماندگارند. هنوز ریشههای ما در زمان آنقدر عمیق نشده که بگوییم شوروم مستقل از گردانندگان امروزی آن باقی خواهد ماند، ولی آمدهایم که در این خاک بمانیم، صدای شما باشیم و در قلب و ذهن شما بمانیم.