دستِ افراشتهی نیما یوشیج به دفعات در مجموعهای از آثار هانیبال الخاص تکرار شده است. اما در این نقاشی بزرگ، شاعر را در مرکز بومی بزرگ میبینیم؛ با دستی افراشته، انگار که راهنمایی باشد یا امیدی در میان تیرگیها. به غیر از مجموعهی نقاشیهایی که الخاص از چهرهی شعرا نقاشی کرد و بیشتر به سالهای پس از انقلاب و دههی 1370 مربوط میشود، او مجموعهای را نیز با چهرهی نیما یوشیج کار کرد که نمونههای طراحیهای باقیماندهاش بیشتر دیده شده بودند.
اما بخت تماشای یکی از بزرگترین و قدیمیترین نمونهها از چهرهنگاری الخاص از نیما یوشیج در حین برگزاری نمایشگاه «آقایان نقاش، در خانهی شاعر» که از 14 تا 19 مهر در طراحان آزاد برپا شد، حاصل آمد؛ نمایشگاهی از مجموعهی خصوصی م.آزاد با نمایش سه اثر از هانیبال الخاص، یک نقاشی از حسین رسائل و یکی از بهمن دادخواه و هشت اثر از منوچهر صفرزاده یا همان مشصفر، آنچنان که خودش را خطاب میکند. نقاشی که شرحاش را خواندید، اثری است بهشیوهی رنگ روغن روی بوم در ابعاد قابل ملاحظهی 140 در 180 سانتیمتر که این اثر را به نمونهای استثنایی در میان آثار الخاص تبدیل میکرد. اثری که نقاش احتمالاً در سالهای دههی 1350 کشیده بود؛ خیلی پیشتر از نمونههای آشنای متأخر.
شعر و شاعران از موضوعات مورد علاقهی هانیبال الخاص بود. نه فقط نقاشیهایاش از چهرهی شعرا که بالا اشاره کردم این علاقهمندی را نشان میدهد، که در نمونههای متعددی از آثارش سطرهایی را از شعرا در نقاشیها نوشت. مهمترین نمونههایاش آثاری است با سطرهایی از شعر حافظ و نمونههایی از میان شعرای معاصر. کوششی که هم میتوان تلاشی برای تصویرسازی شعر فرض کرد و هم کوششی برای تلفیق دو شکل متفاوت از تولید هنری با هم.
در زندگینامهی الخاص آمده که تعدادی از اشعار حافظ را به زبان آشوری برگردانده بوده. همچنین شاگرداناش از دوستی نقاش با جمعی از شاعران و نویسندگان و رفتوآمدهای دائمی آنها سخن گفتهاند. دوستیهایی که به تمایلات سیاسی هم بیارتباط نبود. از حضور هوشنگ ابتهاج در خانهی الخاص چند باری سخن رفته است. رفتوآمدهایی که احتمالاً برای الخاص دلپذیر بودند؛ خانهاش انگار همیشه پذیرای مهمانان بوده است.
اما این تابلوی خاصِ بزرگِ چشمگیر، نیما یوشیج را شبیه پیامآوری تصویر میکند که در شب تیره، دستاش را افراشته است. پیکرههای درهمتنیدهی سمت راست و ردیف پیکرههایی که انگار بار گنبد بالایی را بر دوش دارند هم از علاقهمندی الخاص به کتیبههای آشوری حکایت دارد که بارها در آثارش تکرار شدهاند و هم انگار تجربهای برای تصویر کردن فضای اشعار نیما یوشیج در نقاشی. تجربهای که بعدتر بهکرات تکرارش کرد و نمونههایاش را میتوان در آثار کوچکتری دید که در نیمهی دوم دههی 1370 و نیمهی اول دههی 1380 چند بار در گالری الهه بهنمایش گذاشت؛ تلفیقِ اشعار و کتیبههای آشوری با عناصر مورد علاقهاش که ویژگی دورهای از آثار این هنرمند پرکار بهحساب میآید.
برای نقاشی به پرکاری الخاص این اثر از جنبهی دیگری هم اهمیت دارد. با در نظر گرفتن ابعاد میتوان فرض کرد که الخاص چقدر برای این اثر وقت گذاشته بود و همین فرضها و دانستههاست که این اثر را به نمونهای استثنایی در میان آثار نقاش تبدیل میکند. اگر فرصت تماشایاش در طراحان آزاد را داشتید که بخت یارتان بوده، اگر نه با تماشای تصویرش دنبال جزئیاتی بگردید که الخاص در کنار هم چیده تا هم نیما یوشیج را در هیبت پیامآور نور تصویر کند و هم آنچه را که از شعر او در اذهانمان مانده تصویر کند. این قبیل فرصتها کم بهدست میآید که بهمدد نمایشگاه «آقایان نقاش، در خانهی شاعر» ممکن شد.