icon
icon
از راست به چپ: نشاط خالدی، دلکش، مهدی خالدی
از راست به چپ: نشاط خالدی، دلکش، مهدی خالدی
مواجهه
شاداب مثل آمدن نوبهار
درباره‌ی تصنیف «نشاط» که یکی از محبوب‌ترین بهاریه‌های موسیقی معاصر ایران است
نویسنده
امیر بهاری
8 فروردین 1403
از راست به چپ: نشاط خالدی، دلکش، مهدی خالدی
از راست به چپ: نشاط خالدی، دلکش، مهدی خالدی
مواجهه
شاداب مثل آمدن نوبهار
درباره‌ی تصنیف «نشاط» که یکی از محبوب‌ترین بهاریه‌های موسیقی معاصر ایران است
نویسنده
امیر بهاری
8 فروردین 1403

شاعر جوان بااستعداد و خوش‌ذوق را تصور کنید که رفیقش بچه‌دار می‌شود. این رفیقِ پدرشده، دست برقضا آهنگساز نابغه‌ای است. اسم کودک را شاعر جوان انتخاب ‌می‌کند: «نشاط». رفیق آهنگساز به شادباشِ تولدِ فرزندش، یک موسیقی ناب می‌سازد و اسم آن را می‌گذارد: «نشاط»، و از رفیق شاعرش می‌خواهد که ترانه‌ای بر این ملودی شیرین بنویسد. آهنگساز و شاعر احتمالا نمی‌دانستند که در جانِ این ملودی، سِرّی نهفته‌ که دهه به دهه از غربال تاریخ عبور می‌کند و حدود هشتاد سال بعد همچنان شیرین و شنیدی است. آن شاعر اسماعیل نواب صفا بود و آن آهنگساز، مهدی خالدی که شعر و موسیقی‌شان در مواقع بسیاری ازجمله در همین تصنیف آمد نوبهار (نشاط) از دهان دلکش خوانده شد.

مهدی خالدی، شاگرد ممتاز صبا بود، پیش از خرم و تجویدی و بدیعی و... شاگردی که صبا آن را تافته‌ای می‌دانست جدا از دیگر شاگردانش. تا آنجا که وقتی در سال تأسیس رادیو از صبا خواستند ویلن‌نوازی دیگر را معرفی کند، به‌عنوان دومین نوازنده‌ی ویلن بعد از خودش، خالدی را معرفی کرد که هنوز در خدمت سربازی بود. خالدی نابغه‌ای باوقار بود که وقتی برای اولین‌بار در رادیو از او خواستند بداهه‌نوازی کند، توانش را نداشت. نگران این بود که به واسطه‌ی سن‌و‌سال کمش در دورانی که بداهه‌نوازان رادیو اغلب از نسل استادش بودند، بی‌ادبی محسوب شود؛ نه اینکه نگران این باشد که او را ناخلف بدانند، نگران این بود که نوازنده‌ای که ابوالحسن صبا به رادیو معرفی کرده، بی‌ادب از آب دربیاید. روزی شرایط تنگ و از جانب مافوق تهدید به اخراج می‌شود و ناگزیر تک‌نوازی می‌کند و جواب آواز هم می‌دهد که سرآغاز دیگری بر زندگی هنری اوست که تا پیش از این فقط به‌عنوان هم‌نواز فعالیت می‌کرد.

اسماعیل نواب صفا برای ملودی شیرینی که مهدی خالدی به شادباش به دنیا آمدن پسرش ساخته بود، در سال ۱۳۲۷ «نشاط» را سرود. نوبهارِ این ترانه درواقع بهار دیگری در زندگی مهدی خالدی است که صاحب فرزند شده اما فارغ از شأن نزولش، این تصنیف یکی از درخشان‌ترین بهاریه‌های تاریخ معاصر موسیقی ایران است. نواب صفا ترانه‌سرای شاخصی در دهه بیست و سی خورشیدی بود و تقریبا با تمام آهنگسازان برجسته‌ی دوران خودش کار کرد. علیرضا میرعلی‌نقی حدود بیست سال پیش درباره‌ی نواب صفا نوشت که زندگی حرفه‌ای او در ترانه‌سرایی «حدود بیست سال بود اما شصت سال شهرت پایدار برای او رقم زد.» حالا دو دهه‌ی دیگر هم به این زمان افزوده شده است.

نوروز دو سال پیش آرش رستگارزاده، رفیق ترانه‌‌سازم، تصنیف «نشاط» را در حال‌وهوایی بسیار دور از نسخه‌ی اصلی در صفحه‌ی اینستاگرامش با گیتار و هارمونیکا بازخوانی کرد. اجرای آرش به‌خوبی ویژگی‌ مهمی از این کار را عیان می‌کرد؛ طراوت موسیقایی که شما با تعویض سازها انگار می‌کنی برای نوروز امسال ساخته شده است. یعنی طراوت این تصنیف آن‌قدری به تاروپودش تنیده که برای مخاطب امروز هم تداعی‌کننده‌ی همان نشاط نوروزی است.

تأسیس و راه‌اندازی رادیو در سال ۱۳۱۹ در ایران اتفاق مهمی بود و تأثیر زیادی بر موسیقی ایران در آن دوران گذاشت. این اتفاق که در همه‌جای دنیا در نحوه‌ی ارتباط مخاطب و موسیقی تأثیر گذاشته بود در فرهنگ ایران هم مؤثر واقع شد. ساده‌ترین تأثیر آن را شما می‌توانید در موسیقیدان‌هایِ متولد دهه‌ی دوم و سوم قرن گذشته خورشیدی ببینید که در دهه‌های چهل و پنجاه مطرح شدند و منبع شنیداری آن‌ها در کودکیِ رادیو بود که یا موسیقی کلاسیک روسی و اروپایی پخش می‌کرد، یا موسیقی دستگاهی. از سوی دیگر آن‌ها که در کلاسِ درویش‌خان و بعدتر وزیری و صبا آموزش دیدند هم با راه افتادن رادیو محفلی برای اجرا پیدا کردند. یعنی نوازنده‌ی ایرانی در فاصله‌ی چند دهه از عمله‌ی طرب‌بودن در دربار ناصری، رسید به یک رادیو که برای او منزلتی قائل بود و دستمزدی هم به او می‌داد. در این ماجرا تلاش خردمندانه‌ی چهره‌هایی چون درویش خان و وزیری بسیار موثر بود. حالا موسیقی ایران به دهه‌ی بیست و رادیو رسیده است و اولین نسل شاگردان ویلن‌نوازی مکتب صبا از نوجوانی به جوانی رسیده‌اند و برخی از آن‌ها مثل خالدی که استعداد بی‌نظیری در آهنگسازی هم دارند، مشغول ساختن و نواختن‌ هستند. اما دهه‌ی بیست یک استثنایِ مهم هم دارد: دلکش.

در حال بارگذاری...
نت دست‌نویس قطعه‌ی نشاط، نوشته شده توسط مهدي خالدی، مجله تلاش، شماره ۳۴، ۱۳۵۱

جسارت و اقتدار قمرالملوک وزیری مناسبات بسیاری را به‌هم ریخته بود و دیگر فضا این‌گونه نبود که خواننده‌ی زن فقط تصنیف‌خوانِ بی‌نام رپرتوار مردان باشد. قمر، قلندری بود و فضا را برای فعالیت زنان تغییر داده بود اما اهل اینکه کارمند جایی مثل رادیو باشد، نبود. آواز‌هایی در رادیو خواند ولی استخدام رادیو نشد. دلکش ولی در دهه‌ی ۱۳۲۰ وارد رادیو شد و مرزهایی را که قمر جابه‌جا کرده بود، گسترش داد. دلکش در آن سال‌ها کمترین حقوق را می‌گرفت ولی خیلی زود شهرت فزاینده‌ای نصیبش شد که حالا آهنگساز می‌توانست با صدای دلکش مخاطب زیادی داشته باشد و اولین آهنگسازی که دلکش همکاری دامنه‌داری با او انجام داد، مهدی خالدی بود.

علی زاهدی، رفیق و باجناق خالدی، از خوانندگان بانفوذ دهه‌ی ۱۳۲۰ بود؛ خواننده‌ای با اتوریته و طناز. پرویز خطیبی، پیش‌پرده‌نویس و کارگردان شاخص آن دوران، در کتاب خاطراتش، زاهدی را «جدی، پرحرف و صریح‌اللهجه» توصیف می‌کند. زاهدی آن‌قدر با خالدی رفیق بود که وقتی در هتل هیلتون خودکشی کرد، در نامه‌ی خودکشی‌اش فرزندان و همسرش را به خالدی سپرد.

نشاط خالدی در نوروز سال ۱۴۰۱ در گفتگو با پادکست «مترونوم» می‌گوید که اول بار این ترانه را علی زاهدی خوانده و بعد دلکش. اما خالدی خودش سال ۱۳۶۱ در مصاحبه با احمدرضا احمدی و فریدون ناصری می‌گوید که زاهدی دوست داشت تمام تصنیف‌هایی را که او می‌ساخته بخواند. به روایت خود خالدی بین زاهدی و دلکش رقابتی هم بر سر خواندن تصنیف برقرار بود. زاهدی معتقد بوده که بهتر از دلکش می‌خواند و درنهایت برای جلوگیری از حواشی تصمیم بر این می‌شود که هر دو هنرمند تصنیف را بخوانند.

پایه‌ی ریتمی این قطعه به نسبت زمانه‌ی خودش بسیار عجیب است؛ در آواز بیات اصفهان ساخته شده و پایبند به ردیف است، درعین‌حال انگار تعلق‌خاطری هم به ردیف ندارد. اساسا گُروی (دور ریتمیک) که پرکاشن یا همان ضرب در حال نواختن آن است، نامتعارف است. سپردنِ اساسِ یک تصنیف به یک سیکل آکوردِ این‌گونه‌ای چندان چیز متداولی نبود، هنوز هم نیست. این برخوردی که خالدی با موسیقی ایرانی کرد، بعدها در دوران طلایی موسیقی پاپ ایران در دهه‌ی پنجاه قابل رؤیت است. تفاوت در این است که فارغ از این پایه‌ی ریتمی، خط اصلی آواز مفصل و کامل نوشته شده است. فراز و فرود در طول این قطعه که خط آواز نماینده‌ی اصلی آن است، درخشان است. خط ملودی آواز از فرط نشاط، بی‌قرار است و دارد به هر سو چنگ می‌زند تا شیرینی این نوبهار را تسری دهد. این شادابی در موسیقی دستگاهی به‌ویژه موسیقی آن دوره نادر است.

درست است که جای اجرا و انتشار این قطعه رادیو بود، اما با توجه به دلیل تولیدش، کاملا بر مبنای عواطف شخصی ساخته شد. در این سال‌ها بسیاری برای بهار، تصنیف و ترانه و قطعه ساختند ولی «نشاط» یکی از شاخص‌ترین بهاریه‌هایی است که در تاریخ معاصر تولید شد و هنوز هم شنیدنی است.

متن‌های دیگر
icon

هر کسی در سینه داستانی برای روایت دارد

ما را دنبال کنید
linkedintwittertelegraminstagram
پادکست شوروم
youtubespotifyapplecastbox
icon

هر کسی در سینه داستانی برای روایت دارد